سروده های عاشقانه (اشعار, متن, دوبیتی, خاطره, داستان,پیام و عکس های عاشقانه) آخرین مطالب
نويسندگان جمعه 30 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)
نمیدانم نگاه ترا چه معنی کنم؟ یا ز لبحند تو چه تعبیرها کنم؟ میدانم در لبخند تو رازی نهفته است اما این راز را چگونه هویدا کنم؟ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : شکیلا صبور
عشق مثل میس کال میمونه ، وقتی میخوای بگیریش وامیسته
چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)
خیال کردم که تو با وفایی با درد و غم عشق آشنایی پنداشتم که تو بر خلاف دیگران مظهر عشق و صفایی دل غم دیده را دادم به دستت خیال کردم مؤنس دل مایی آیا یادت است که به من میگفتی؟ جز تو ندارم سرو و سودایی صد افسوس که خیال خام کرده بودم ندانستم که تو هم مطلب آشناییْ سه شنبه 27 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد
یک قلب کوچک دارم که درونش یک دنیا عشق است.
جمعه 23 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد
فقط یک بار بگو که مرا دوست داری.
سه شنبه 20 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد
ای نازنینم همدم این دل تنهایم باش ، محرم رازهایم باش.
دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : شکیلا صبور
جمعه 16 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)
درین روز سرد و بارانی درین فضای خاموش و آرامی من تنها و سرگردان میگردم برای دیدن تو ماه تابان میگردم با دل پر غصه و اندوه با خود دارم گفتگو به یاد تو زمزمه ها میکنم این دل شیدا را تسلی میکنم اما تو کی دانی حال من کی میشنوی قیل و قال من من در عشق تو به سکوت محکوم شدم به ناحق رسوا در بین مردم شدم
پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : رومینا زاهد
زیبایی مثل گلی، اما هنوز غنچه ای! گلی که شبنمش همان اشکهایت است، برگهایش همان دستان گرمت است، ساقه اش همان پاهای پرتوانت است ،ریشه اش همان قلب مهربانت است، غنچه اش همان چهره زیبایت است.
دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)
مشو مغرور حسن زیبای خویش مرنجان دلی را با حرف های خویش مکن بر ما ستم که دنیا دو روز است فکری بکن به حال عقبی ی خویش گر امروز منم درویش نبین امروز را کمی بی اندیش برای فردای خویش چی میشود که بیایی یکبار در کنار من تا بگویم برایت زین دل پر سودای خویش ای کاش ندیده بودم به چهره افسونگر تو اما چه کنم با چشمان بی پروای خویش بسیار کوشیدم تا برهانم خویش را از دام تو مگر فهمانده نمیتوانم این دل شیدای خویش مرا به چه روز سیا گرفتار کرده ی که نا امیدم از امروز و فردای خویش
دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : شکیلا صبور
شنبه 10 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : شکیلا صبور
شنبه 10 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)
ای نگار عشوه گر و مست من از پاه افتاده ام بگیر دست من بگیر دست منی ناتوان را تسلی بده این دل بی زبان را دلم به پرنده ی بی زبان می ماند به پرنده ی شکسته بال می ماند ای صیاد دل من کمی مهربان باش با این پرنده ی بی زبان دمی هم زبان باش مدت هاست که دلم بدام تو اسیر است آری" سرنوشت من بی تدبیر است چی میشود گر از قید غم آزادش کنی؟ این پرنده ی دل شکسته را شادش کنی پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:, :: :: نويسنده : حسین علیزاده (خاموش)
گرما در این جا تنها نشسته ایم به تما شای مخلوق خدا نشسته ایم گر همه ما را دیوانه گویند عیبی نیست دیوانه در کارش هوشیار است به جا نشسته ایم از این جا میشود همه جا را دید و همه چیز را شنید ما در این جا به تما شای اوضاع نشسته ایم در گوشه ی انتحار و در گوشه ی گرسنگی ما در این قلعه بلند دست به دعا نشسته ایم اوضاع خیلی وخیم است ومردم همه پریشان ما در این جا در دامن اندوه بی انتها نشسته ایم ز دست ما چیزی ساخته نیست جز قلم زدن منتظر معجزه ی خدا نشسته ایم
پيوندها
|
|||||||||||||||||||||||||||
![]() |